ماه شوم_قسمت هجده

عشق یک خون آشام

یک نفس خون آشام ....

سرم را تکان دادم گفت:خوبه!از فردا آموزشت را شروع

میکنی!نیکولاس خودت اتاقش را نشان بده!کلاوس سرش را تکان داد و گفت:چشم

استاد!مارتین گفت:کم مزه بریز!کلاوس بلند شد و گفت:دنبالم بیا!بعدشم که با اتاقت

آشنا شدی زود برو حمام بو سگ میدی حالم به هم خورد!دندان هایم را به هم فشار

دادم،از پله ها بالا رفتیم و یک بار دیگر هم از پله ها بالا رفتیم تا به طبقه سوم رسیدیم

شش در،که رنگ های مختلف و شکل های مختلفی داشتند در کنار هم قرار داشتند!به یک در

که کاملا معمولی بود اشاره کرد و گفت:این اتاق مال تو خودت با سلیقه ی خودت درستش

 

کن فعلا!و به طرف پله ها رفت و یک لحظه دوباره برگشت و گفت:آها راستی به جز اتاقت

به هیچ کدام از اتاق ها نرو پیشنهاد بود چون بدبخت میشی و چشمک زد و رفت!اولین در

از سمت راست مشکی بود و هاله ی مشکی و کدری دورش گرفته بود درش صاف صاف بود هیچ

شکلی بر رویش نبود!بر رویش نوشته بود نیکولاس!در کناریش سبز لجنی بود بر رویش عکس

گل های طلایی دیده میشد نوشته بود هری!سومین در سفید بود و بر رویش رگه های از

طلایی دیده میشد! مطمئنا مال آدام بود!کناریش قرمز بود و بر رویش با خط کتابی

نوشته بود نیرن!بعدی بنفش تیره بود و بر رویش نوشته شده بود متیو!و مال من آخری و

از سمت چپ اولی!هر اتاقی رنگ شخصیت صاحبش را میگیرد امید وارم مال تو صورتی یا زرد

نشه!برگشتم متیو بود که نگاهم میکرد!گفتم:من هم امید وارم چون واقعا از این دو رنگ

بدم میاد!لبخندی زد و گفت:چرا باز نمیکنی من خیلی دوست دارم بدونم مال تو چه رنگی

میشه!لبخندی زدم و گفتم:باشه حتما!دستم را به طرف دستگیره بردم و محکم گرفتمش!به

سرعت مشکی شد ولی شروع کرد به تغیر رنگ دادن!کم کم به آبی به رنگ آسمان تبدیل شد

به رنگ آبی لاجوری و ستاره ها ی نقره ای کنار هم به چشم می خوردند!در اتاقم  را باز کردم،یک تخت دو نفره ی بزرگ به رنگ آبی

لاجوردی آنجا بود دویار هایم مشکی بود و بر رویش ستاره ها به چشم می خورد،سقف

کاملا از شیشه بود  وآسمان به راحتی دیده

میشد و ستار ها نیز چشم می زدند!در کنار تختم کتاب خانه ی کوچکی بود و چند کتاب درونش

دیده میشدند روبربرو ی تختم یک میز با آیینه بود و در کنارش هم دری دیگر وجود داشت

که به احتمال صد درصد همان دست شویی و حمام بود!خیلی زیبا بود یعنی تا به حال اتاق

به این زیبایی ندیده بودم،خیلی قشنگه!متیو با لبخند به من نگاه

کرد!گفتم:ممنون!گفت:من برای درت یک طلسم میزارم که جز خودت هیچ کس دیگ نتواند داخل

شود و حتی اگر در را هم باز کرد نتواند داخل را ببیند خوبه؟سرم را تکان دادم!آمد

جلو دستش را بر روی در گذاشت و زیر لب چیزی را زمزمه کرد،سرش را بالا آور با لبخند

به من نگاه کرد و گفت:تمام شد!زیر لب گفتم ممنون!گفت:آها را ستی بهت پیشنهاد میکنم

زودتر بری حمام چون...خودم حرفش را کامل کردم و گفتم:چون بو سگ میدم؟لبخند زد و

گفت:آره! در اتاقم را بستم! و به طرف حمام راه افتادم،در دست شویی را باز کردم چشم

هایم از تعجب گرد شد به قدری بزرگ بود که هیچ کس باور نمی کرد به نظر میرسید آمدم

استخر تا حمام!دستم را بر روی گچ پایم گذاشتم و فکر کردم که دیگر وجود ندارد !دیگر

گچ نبود!شانه هایم را بالا انداختم و به آرامی به درون اب رفتم به سرعت سرم را

شستم و بدنم را با شکوفه ی پرتقال شستم و به بیرون آمدم!درون کمد را باز کردم!لباس

سر تا پا مشکی را بیرون کشیدم! و پوشیدم موهایم را بالا ی سرم وصل کردم و از اتاق

بیرون آمدم!و  با همه روبر شدم!همه آنها با هم حرف میزدند!ابرو هایم بالا

پرید و سرفه ای الکی کردم!متیو و کلاوس برگشتند!متیو گفت:سلام!سرم را تکان دادم

عادت داشتم!زیر لب ببخشیدی گفتم و به طرف پله ها رفتم! که صدای هری کاری کرد که

به ایستم!

خنده یکم طول کشید ولی یک پست تپل خیلی خیلی دوستون دارم نظر یادتون نره


نظرات شما عزیزان:

بانوی ایرانی
ساعت20:29---14 تير 1393
سلام
وب جالبی داری چند تا از پست ها تون رو مطالعه کردم
موفق باشی
پاسخ:ممنون


niush$$kim
ساعت13:25---13 تير 1393
عالی بود.
پاسخ:مرسی عالی بودن از خودتونه


GOLD VAMPIRE
ساعت0:29---13 تير 1393
عالي بود قسمت بعديو كي ميزاري؟؟؟
پاسخ:زود میزارم


arash
ساعت22:56---12 تير 1393
وبت عالیه
میبینم هر کی میاد بهت نظر میده و میگه به منم سر بزن
خب به منم سر بزن

پاسخ:چشم حتما سر میزنم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






برچسب‌ها: ماه شوم,
نوشته شده درپنج شنبه 12 تير 1393ساعت 22:32توسطaytena|


آخرين مطالب

Design By : Rihanna